الگوی جنگ سرخپوست-سرخپوست راهکار قدیمی آمریکا/یارگیری آمریکا در جنگ اقتصادی از داخل ایران
همانگونه که آمریکا در دوران های مختلف از همپیمانان بومی برای نابودی دشمنان خود استفاده کرده، در جنگ اقتصادی نیز یک همپیمانی میان آمریکا و برخی از بازیگران اقتصادی ایرانی برای خودتحریمی و موثرتر شدن تحریمها به وجود آمده است.
به گزارش حساب پردازان معاصر و به نقل از خبرگزاری فارس، «دشمنت را به دست خودش نابود کن!» این استراتژی سلطهگران است و با استفاده از این استراتژی، در بسیاری از موارد که پیروزی برای آن ها دشوار میشود، دشمن خود را نابود میکنند. تاریخ استعماری آمریکا مملو از مواردی است که در اشغال سرزمین دیگران، با بخشی از بومیان همپیمان شده و دست به نابودی مردم آن سرزمین زده اند. یکی از دلایل موفقیت استعمار در هند و آفریقا و آمریکای سرخپوستان و… «همپیمانان بومی» استعمارگران بوده است.
*شکست سرخپوستان به دست سرخپوستان
آمریکاییها، زمانی توانستند سرخپوستان را شکست دهند که با همکاری بخشی از سرخپوستان، برای پوست سر هر سرخپوست جایزه تعیین کردند. مسابقه بر سر کشتن سرخپوستان و کندن پوست سر آنان به وجود آمد و نرخ «پوست سر» سرخپوستان به ۱۰۰ پوند رسید. وضعیت به حدی رسید که پیوستن به شرکتهای «پوست کنی» با صرفه تر از جستجو در معادن طلا شد و بدین ترتیب سرخپوستان به دست خودشان نابود شدند.
*همپیمانان بومی، عامل حفظ نظام سلطه در دوره استعمار نو
این استراتژی در استعمار سنتی، نو و فرانو به اشکال گوناگون استفاده شده است. در این استراتژی، راهکار اصلی اعمال سلطه، ایجاد طبقهای است که رابطه سلطهگر و سلطهپذیر برای آنها سود داشته باشد. این افراد ضمن حفظ وضع موجود، به نحوی منابع را سامان میدهند که سیستم سلطهگر/سلطهپذیر را حفظ کنند. در استعمار فرانو این طبقه، به طبقه مرفه جدیدی تبدیل میشود که نهتنها به نابرابری در کشورها دامن میزند که با رویکرد اشرافی به فرهنگ، سیاست، اقتصاد و اجتماع نگاه کرده و کشور را در چرخهای میاندازد که سلطه و نابرابری را بازتولید کند. این طبقه حیات و قدرت یافتن خود را در ارتباط و همراهی بیشتر با سلطه گر می بیند و حفظ نظم موجود در جهان برای آن ها سودآور است. شکلگیری طبقه مرفه ذینفع یک ابزار جدی برای ادامه استعمار فرانو است. این مسئله که شاید قلب سلطه در دوره استعمار نو و فرانو به شمار میآید، شامل شکلدهی طبقهای از رهبران بومی است که منافع قدرتهای خارجی را با پز منافع ملی و با چارچوبی بهظاهر دموکراتیک تأمین کنند.
*یارگیری آمریکا در جنگ اقتصادی از داخل ایران بعد از اجرایی شدن برجام
این روند در جنگ اقتصادی آمریکا علیه ایران نیز قابل مشاهده است. پس از برجام، آمریکا بخشی از اقتصاد ایران را سفید و بخش دیگری را سیاه اعلام کرد یعنی برخی از نهادهای تحریمی از لیست تحریمی آمریکا (SDN) خارج شدند و برخی دیگر از نهادهای ایرانی در این لیست باقی ماندند. خارج شدگان از لیست تحریمی، دست به تحریم باقی ماندگان در تحریم زدند جنگ اقتصادی آمریکایی-ایرانی تبدیل به ایرانی-ایرانی (خودتحریمی) شد. در این زمینه می توان به عدم ارائه خدمات ارزی توسط برخی بانک ها به قرارگاه خاتم الانبیا پس از اجرای برجام اشاره کرد. پس از اجرای FATF نیز جنگ ایرانی-ایرانی به شدت افزایش خواهد یافت زیرا شفافیت فضای اقتصادی ایران برای آمریکا افزایش پیدا میکند و در نتیجه نهادها، شرکتها و بانکها برای این که تحریم نشوند، دست به تحریم نهادهای تحریمی می زنند.
*قدرتمند شدن همپیمانان بومی بعد از خروج آمریکا از برجام
در جریان خروج آمریکا از برجام، نهادهای غیرتحریمی دوباره به لیست تحریمی بازگشتند اما اتفاق مهمی که در این زمینه رخ داد، عدم تحریم فراسرزمینی حدود ۱۸ بانک بود. این بانک ها طوری تحریم شده اند که همچنان می توانند با بانکهای غیرآمریکایی همکاری کنند. در واقع، آمریکا به دنبال این است که این بانک ها تعاملات اصلی کشورمان را در دست بگیرند. در شرایطی که بخش عمده اقتصاد کشور (شامل شرکت ملی نفت، بیمه، کشتیرانی، بانک مرکزی و عمده بانک های عامل) تحت تحریم های فراسرزمینی آمریکا است، این بانک ها می توانند کانال تبادلات مالی ایران با خارج از کشور باشند که در میان مدت، رشد اقتصادی بسیار شدیدی خواهند داشت و ادامه این روند می تواند فضای اقتصاد سیاسی کشور را متحول کند.
*وفاداری همپیمانان بومی
همپیمانان بومی سلطهگران، عامل حفظ نظام سلطه بوده و نفعشان در حفظ وضع موجود (یعنی ناکارآمدی نظام بانکی، تشدید تحریمها و جنگ اقتصادی) است زیرا در صورت لغو یا کاهش تحریم ها، فضای رشدی که آمریکا برای آنها ایجاد کرده است، از بین خواهد رفت. در نتیجه، باید همکاری و هماهنگی بسیاری زیادی با تحریم ها داشته باشند. بررسی سابقه بعضی از این بانکها نشان می دهد که از یک سو، نقش ویژه ای در ایجاد نقدینگی و در نتیجه تورم ناشی از آن در ماه های اخیر داشته اند و از سوی دیگر، همسویی بسیار زیادی با تحریمهای آمریکا حتی در حوزه ریالی و داخلی (خودتحریمی) دارند و در اجرای استانداردهای FATF نیز پیشرو بودهاند. بنابراین این بانکها استعداد تبدیل شدن به «واسطه سلطهگری» نظام سلطه در ایران را دارند و می توانند مجری ایده قدیمی آمریکایی ها در مقابل مردم ایران باشد.