پنج راز مدیریت سرمایه در معاملهگری
«مقوله مدیریت پول» در حکم همان «فیل درون اتاق» است که اغلب معاملهگران از صحبت کردن درباره آن طفره میروند. بله؛ صحبت کردن درباره مدیریت سرمایه و ریسک است برای برخی از معاملهگران خستهکننده، خجالتآور یا حتی به لحاظ احساسی دشوار باشد؛ چراکه آنها میدانند به طریقه درستی این کارها را انجام نمیدهند.
به گزارش حساب پردازان معاصر و به نقل از رهاسرمایه، با اینحال، درست مانند سایر مسائل دیگر در زندگی، صحبت کردن درباره فیل درون اتاق هم اصولاً بهترین کاری است که میتوانید برای بهبود معاملهگری در بازار سهام انجام دهید. این کار به معنای صداقت داشتن با خود و تمرکز بر روی دشوارترین یا خستهکنندهترین کارها در اولین قدم و نیز به میزان ضرورت است. اگر بخواهید چشمتان را به روی این مسائل ببندید، پس از اندک مدتی، تبدیل به مشکلات بزرگی خواهند شد که دیگر هیچ کنترلی روی آنها نخواهید داشت.
من در این مقاله قصد دارم تا به شما در درک برخی از ابعاد مهم مدیریت ریسک و سرمایه در معاملهگری و بازار کمک کنم؛ درواقع، این مقاله به سؤالات بسیاری که توسط معاملهگران از من پرسیده میشود، یعنی مقولاتی همچون حد ضرر سربهسر، جابجا کردن حد ضرر و …پاسخ میدهد.
اولین رازی که میخواهم با شما در میان بگذارم، به رعایت یک قاعده و قانون در ارتباط با میزان ریسک برمیگردد. همانطور که مارتی شوارتز میگوید، قبل از اینکه سرمایهتان را دو یا سه برابر نکردهاید، اندازه موقعیتتان را افزایش ندهید! اکثر افراد بهمحض کسب سود، بدهیشان را زیاد میکنند؛ این کار، اشتباه است و راهی سریع برای صفر کردن حسابتان است.
لابد میپرسید چرا این مورد از نظر من یک راز است. خب؛ ازآنجاییکه اکثر افراد، بعد از سود در یک معامله یا سری معاملاتی، اندازه ریسکشان را افزایش میدهند، شما باید تا حد امکان از انجام آن خودداری کنید. درواقع، انجام کاری خلاف آنچه اغلب تریدر ها آن را انجام میدهند، را میتوان رازی در معاملهگری بهحساب آورد… و وقتی هم که پای مدیریت پول در میان باشد، چندین و چند راز اینچنینی هم وجود دارند.
من یکی از موافقان سرسخت حفظ میزان ریسک و عدمتغییر آن هستم؛ دلیل آنهم، نهتنها صرفاً نحوه عملکرد سایر معاملهگران حرفهای، که بر اساس تجارب فردی خودم در این حرفه است. در اوایل این حرفه، کسی بودم که بعد از هر سود، میزان ریسکم را افزایش میدادم … و سرانجام بعدازاینکه دریافتم این کار، کاملاً اشتباه است، از آن دست کشیدم. بهعلاوه، با نظارت و مشاهده رفتار معاملهگرانی که آموزش آنها را بر عهدهدارم نیز بهوضوح و کرات دیدهام که معاملهگران بعد از هر برد، میزان ریسکشان را افزایش میدهند و این، یکی از دلایل مهم ضررشان است.
شما بعد از کسب سود در چند معامله، اعتمادبهنفس بیشتری در خود احساس خواهید کرد؛ این امر کاملاً طبیعی است؛ درواقع، بعد از چندین معامله سود ده، ریسکپذیری انسان افزایش پیدا میکند. با این حال، اگر واقعاً میخواهید از معاملهگری در بازار سود به دست آورید، باید بتوانید بر این مسئله کنترل پیداکرده و از آن دست بردارید. درواقع، شما باید بدانید حتی اگر از استراتژی معاملاتی آنهم استفاده میکنید، بازهم تعداد برد و باختتان از توزیع تصادفی برخوردارند.
این یعنی نمیتوانید با قطعیت بگویید که معامله بعدیتان، بعد از یک برد، الزاماً منجر به کسب سود خواهد شد؛ درنتیجه، هیچ دلیلی وجود ندارد که بخواهید میزان ریسکتان را افرایش دهید. اما ما انسانها عاشق قمار کردن هستیم و چشمپوشی از احساسات و اعتمادبهنفس بهدستآمده بعد از یک برد، واقعاً کار سختی است. اما اگر جدا میخواهید به طرز مؤثری پولتان را مدیریت کنید و خرج زندگیتان را از بازار به دست آورید، باید حتماً این کار را انجام دهید.
برداشت سودها
همانطور که در بالا هم گفتیم، حفظ ثبات در میزان ریسکتان یکی از کلیدهای موفقیت در مدیریت پول در بازار سهام است. معاملهگران حرفهای بعد از هر برد، ریسکشان را افزایش نمیدهند. با این کار نمیتوانید بهصورت منطقی و صحیح ریسکتان را مدیریت کنید. تریدر های حرفهای که زندگیشان از راه بازار میگذرد، ماهیانه مقداری پول از حسابهایشان برمیدارند و هرماه مقدار نسبتاً ثابتی را در حساب معاملاتیشان بهعنوان سرمایه کار نگه میدارند. اگر شما هم هرماه مبلغی را از حسابتان برمیدارید، پس بدانید که لزومی ندارد میزان ریسکتان را در طی زمان افزایش دهید.
تنها کاری که باید انجام دهید این است که سطح حسابتان را به حدی که از آن رضایت دارید، برسانید و سپس، هرماه سودی که از آن کسب کردهاید را برای امورتان برداشت کنید؛ درنتیجه، مقدار ریسکی که در هر معامله برمیدارید هم زیاد نخواهد شد زیرا درنهایت، میزان سرمایهتان به یک سطح تعادلی خواهد رسید.
استفاده هوشمندانه از تکنیک حذف ریسک
راز بزرگ در رابطه با حد ضرر در سطح نقطه سربهسر این است که شما نمیتوانید حد ضررتان را تا نقطه سربهسرتان بالا بیاورید مگر اینکه دلیلی کاملاً منطقی ازنظر تحلیل تکنیکال داشته باشید. جابجا کردن نقطه ضررتان به سطح نقطه ورودتان بدون داشتن دلیل موجه اصلاً معنا ندارد. البته شما میتوانید این کار را بهصورت دلبخواه و یا به دلیل داشتن یک قاعده از پیش تعیینشده انجام دهید اما باید به شما بگویم که این روش، راه مؤثری در مدیریت معاملاتتان نخواهد بود. شما چند بار حد ضررتان را تا نقطه سربهسرتان جابجا کردهاید تا ببینید که آیا بازار به روند قبلی خود بازمیگردد و درنهایت داستان به نفع شما تمام میشود؟ شما باید فضایی را برای نفس کشیدن و رشد معاملاتتان فراهم کنید و اگر دلیلی محکمهپسند برای این جابجایی ندارید، این کار را انجام ندهید.
آنچه ممکن است درکش برایتان دشوار باشد این است که جابجا کردن حد ضررتان یا بستن دستی معاملات قبل از هرگونه حرکتی درواقع به معنی محدود ساختن قدرت لبه معاملاتیتان در مسیر ساخت سود برای شماست. درمجموع، باید به شما بگویم اگر دلیلی منطقی برای این جابجایی ندارید، پس دارید این کار را صرفاً بر اساس احساساتتان که عمدتاً ترس است، انجام میدهید. شما باید بر ترستان از ضرر کردن و از دست دادن پول غلبه کنید زیرا ضرر کردن هم بخشی از «معاملهگر موفق بودن» است و تا زمانی که نحوه فضا دادن به معامله و عدم دخالتهای مداوم در معامله را یاد نگرفتهاید، نمیتوانید پول دربیاورید.
البته باید در همینجا تأکید کنم که من نمیگویم شما هیچوقت نباید حد ضررتان را تا نقطه سربهسر بالا بیاورید زیرا درهرصورت، در برخی شرایط انجام این کار ضروری است. در ادامه شمارا با برخی از دلایل منطقی جهت انجام این کار آشنا میکنم:
اگر سیگنال مخالفی شرایط بازار را تغییر دهد، شما میتوانید آن را بهعنوان دلیلی منطقی برای این کار تلقی کنید.
اگر بازار به سطح قیمتی کلیدی نزدیک میشود و سپس، نشانههایی از روند معکوس را بروز میدهد، شما میتوانید حد ضررتان را جابجا کنید.
اگر تنها چند روز است که وارد معاملهای شدهاید و هیچ اتفاقی نیفتاده است، شما میتوانید از آن معامله خارجشده یا به سمت نقطه سربهسر حرکت کنید
حریص نباشید!
یکی دیگر از رازهای مدیریت پول این است که شما باید عملاً سود کسب کنید. البته ممکن است این مورد، در نظرتان یک راز نباشد اما من آن را راز تلقی میکنم چراکه اغلب تریدر ها آنقدرها که باید، سودشان را نقد نمیکنند و برخی دیگر هم هیچوقت سودی به دست نمیآورند. چرا شما در انجام این کار مشکلدارید؟ دلیلش ساده است؛ چون ذخیره سود آنهم در معاملهای که به نفع شما بهپیش میرود، کار دشواری است و شما میخواهید تا جایی که میتوانید، از این روند مثبت بهره ببرید.
درسهایی از معاملهگران موفق
با اینکه کسب بیشترین سود ممکن از معامله حق شماست و از اهمیت والایی برخوردار است، اما شما باید زمانی را برای خروج از معامله در نظر بگیرید؛ آیا میخواهید تمامی معاملاتی که در سود هستند را تا انتهای مسیر، باز بگذارید؟ بازار بالا و پایینهای خودش را دارد و در اکثر مواقع هم بدون عقبگرد و اصلاح بخش بزرگی از رشد خود، به مسیرش ادامه نمیدهد. درنتیجه، کاملاً منطقی و طبیعی است که معاملهگری که دید کوتاهمدتی دارد، بهجای اینکه اجازه دهد تا بازار تمام سودش را از وی برباید و وی را به نقطه ورود یا حتی پایینتر از آن برگرداند، در طی زمانهایی با نسبت ۲ به ۱ یا ۳ به ۱ ذخیره سود کند، چراکه در غیر این صورت، شما بهصورت احساسی و از روی عصبانیت تصمیمگیری خواهید کرد و کل سودتان را به باد خواهید داد.
خصوصاً آن دسته از معاملهگرانی که حسابهای کوچکتری دارند، باید از کسب سودهای کوچک با نسبتهای ۱ به ۱ یا ۲ به ۱ خوشحال باشند تا بتوانند در عین افزایش تدریجی سرمایهشان، اعتمادبهنفس و تسلط لازم بر بازار را هم به دست آورند. درواقع، شما باید بر این وسوسه که در هر معامله باید به نهایت سود برسید و سپس از آن خارج شوید را از خودتان دور کنید.
ماندن اصولی در معاملات سود
بازار هر از چند گاهی شمارا با فرصتهای فوقالعادهای سورپرایز میکند؛ این فرصتها بسیار نادر هستند. اما واقعاً وجود دارند؛ بااینوجود، باید حواستان به اشتباهی که اکثر معاملهگران انجام میدهند، باشد: این اشتباه، انتظار برای کسب نهایت سود در هر معامله است. در اغلب مواقع، بازار در هر هفته و ماه، تنها محدوده خاصی را طی میکند. برای دانستن اینکه تا کی باید معاملهمان را باز نگهداریم و چه وقت باید با ذخیره سودهای ۱ به ۱، ۲ به ۱ یا ۳ به ۱ معامله را ببندیم نیازمند تسلط بر قواعد تحلیل تکنیکال هستیم.
اغلب این سؤال را میپرسند و صادقانه باید به شما بگویم که هیچ قاعده مشخص و قطعی برای این تصمیمگیری وجود ندارد اما میتوانم این قول را به شما بدهم که آموزش، مشاهده روند بازار و تکیه به شم و شهودتان در خواندن چارتها از مواردی هستند که به تقویت مهارت شما جهت بستن معاملات کمک شایانی میکنند.
کلام آخر
واضح است که استراتژی معاملاتی از اهمیت والایی برخوردار است اما در عمل و واقعیت، نباید تمام هوش و حواستان را به اینیک مورد از برنامه معاملاتیتان معطوف کنید. نحوه مدیریت ریسک و کل سرمایهتان ، راز واقعی معاملهگری است. اکثر شما میدانید که توجه کافی به نحوه تفکرتان درباره حفظ سرمایه و مدیریت ریسک نمیکنید؛ شما این مسئله را آنقدر که باید و شاید، جدی نمیگیرید زیرا این مورد، بخش حوصله سر بر و خستهکننده بازی است. اما زمان آن رسیده است که بیدار شوید و با واقعیت روبرو شوید. عدم توجه به مدیریت ریسک و حفظ سرمایه شما را به مسیری میرساند که سرتاسر درد و استرس است. مدیریت صحیح ریسک همراه با معاملهگری بر اساس یک استراتژی ساده اما مؤثر و کارا، پایه و اساسی است که باید بر آن مسلط شوید. وقتی بتوانید این دو قطعه مهم از جورچین معاملهگری را بهدرستی در کنار هم قرار دهید، قادر خواهید بود تا بهطور مستمر از بازار سود کسب کنید.